محل تبلیغات شما

شهرم یزدعشقم هامانه3



روزمیلادمجتبی آمد
نیمه این مه خداآمد
بفرستیدبه مقدمش صلوات
نورچشمان مرتضی آمد
اولین سبط احمد مرسل
دومین حجت خدا آمد
سومین اخترزمین وزمان
چهارمین شخص ازکساآمد
ازگلستان حضرت زهرا
گلی ازجانب خدا آمد
درسحرگاه نیمه رمضان
جانشین بهرمرتضی آمد
شادمانی بکن (حبیب)امروز
چونکه میلاد مجتبی آمد

برماه جمال علی اکبر صلوات
برعارض آن شبه پیمبرصلوات
برماه دلارای حسین ابن علی
برقامت آن ثانی حیدر صلوات
شب میلاد لاله طاهاست
شوروشادی بخانه مولاست
متحیرهمه زدیدارش
غنچه ای روی دامن لیلاست
آمده شبه روی پیغمبر
وه چه ماهی چوثانی حیدر
کیست این کودک نکومنظر
نام زیبای اوعلی اکبر
دادلیلا ورا به دست پدر
کرد مولا بروی اوچونظر 
باشعف می کندگل زهرا
بوسه باران رخ علی اکبر


باخدا همیشه:
روزمیلادسیدالشهداست
شادی وشوربرهمه دلهاست
هم خداورسول وزهرایش
هم علی شاداز این گل زیباست
آمده عشق رابپا سازد
اوکه خود اصل عشق بردلهاست
نشوید نا امید از در او
اوشفیع همه بروز جزاست
عاشقی باحسین معناشد
شورعشقش همیشه پابرجاست
نام زیبای اوحسین علیست
ذکرنامش مدام برلبهاست
ماگدای در سرای حسین
او ولی است وبرهمه مولاست
دست بردامنش بگیر (حبیب)
لطف اوبی شمار وپابرجاست
میلاد سرور جوانان بهشت مبارک

هفده روز زسال نودوهشت گذشت
چقدر داغ دراین سال بدلها بنشست
سیل ویرانگر وبی رحم چه کردی باما؟
نوجوان وپدرو طفل گرفتی ازما
جاده وسبقت بی جاوتصادف باهم
همه ی حادثه هاکرده دلم را پرغم
به امیدی که نبینیم دگر حادثه ای
همه یکدل بشویم ونشودفاصله ای
همه دلهازغم داغ عزیزان خون است
دستها بهردعاسوی همان بیچون است
همه گویندکه ای خالق منان بنگر 
سوی این غمزدگان کن زمحبت تونظر
هرچه ما بنده عاصی وگنه کار توایم
توببخشای که ما عبدخطاکار توایم
گو(حبیبا)همه دم ذکرخداوند جلی
تاکه باشی توزعباد خدای ازلی



دوباره ماه صفرآمدو دلم خون است
دوچشم من زغمش همچورودجیحون است
هنوز ماه محرم نرفته است از یاد
سرشک غم زدودیده چوبرگ ریزون است
چه گویم از غم مولاامام زین العباد
زماتم پدرش اوهمیشه گریون است
بسوزم از غم واندوه زینب کبری
زجورکوفی شامی دلش پرازخون است
بگفت راوی این راه شام وکوفه چنین
که داغ دخت علی از حساب بیرون است
ندیده ام شکند سر به چوبه محمل
بزیرناقه بدیدم که ره پراز خون است
چودیدراس برادر بروی نیزه بگفت
سرت به نی بدنت نانموده مدفون است
مگو (حبیب)که از ظلم وجور ابن زیاد
از این مصیبت عظما دل همه خون است

دلم پرمیکشدسوی خراسان.           که تابینم حریم شاه خوبان
نشینم درحریمش زارگریم.             بگویم ای رضاجان ای رضاجان


خداونداگرفتاروفقیرم.                   بدردعشق مولایم اسیرم
نصیبم کن حریم مشهدش را.          شب میلاداوعیدی بگیرم



میلادامام رئوف علی ابن موسی الرضاالمرتضی را به همه شیفتگان آن حضرت  تبریک می گویم

اینگونه آه مکش جوابت نمی دهند
حرف از عطش مزن که آبت نمی دهند
 
در بین هلهله ها ای عزیز من
پاسخ به درد و پیچ و تابت نمی دهند
 
چشم انتظار لطف کنیزان خود مباش
مرهم برای قلب کبابت نمی دهند
 
دنیا نه جای توست ، به عرش خدا برو
آنجا ملائکه عذابت نمی دهند
 
وقتی کبوتران خدا سایه گسترند
هرگز به دست آفتابت نمی دهند
 
می خواستند مثل حسین خونجگر شوی
پایان اگر به التهابت نمی دهند
 
یک روز هم حسین صدا زد که اصغرم
حرف از عطش مزن که آبت نمی دهند ….
 

آخرین جستجو ها

filamezi lessnetzasu بازاریابی اینترنتی و غیره دریــچــه ای به داســـتان و نــقــــد perbackserfki آمد صد دروازه Thomas's receptions نقاشی ساختمان در تربت حیدریه مجیدپورمحمد۰۹۱۵۸۳۰۷۸۷۶ footsfodofor